یسنایسنا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

فرشته آسمونی من

خیاطی یاد گرفتن مامانی

عزیز دلم از بعد از عید خیلی حالم بهتر شده و به همین دلیله که خیلی زود زود بهت سر می زنم و در نبودت همه اتفاقا رو برات مو به مو می نویسم .   این روزا بابات خیلی فکرش مشغوله و همش به آینده داره فکر می کنه .دارن یه سری تصمیمات واسه جدا شدن از شریکاشون می گیرن و می خوان همه چیو تقسیم کنن . منم خیلی دلم شور می زنه تو واسمون دعا کن که هر چی به خیر و صلاح هممونه پیش بیاد الان دیگه بیشتر از قبل به آینده و زندگی فکر می کنیم به خاطر تو وآینده تو ..... حالا خبر مهم دیگه اینه که: مامانت داره با کمک مامان بزرگت خیاطی یاد می گیره . اولین کارش هم واسه تو بوده . یه تاپ و شلوارک خوشگل .... از حالا که تو رو توی اون لباس مجسم می کنم دلم غش می ره...
25 فروردين 1389

فرشته آسمونی ما یه دختر نازه!!!!

پریروز بالاخره با حسنا رفتم پیش خانم تربصی که صدای قلب تو رو واسم بذاره و اگه تونست از روی صدای قلب جنسیتت هم معلوم کنه . بالاخره منم موفق شدم صدای تپش های قلبتو بشنوم . وای که چقدر تند تند می زد. وقتی صدای قلبتو می شنیدم اشک تو چشمام جمع شده . وای خدایا یعنی این بچه منه و صدای قلبش ازدرون وجودم میاد . خدایا شکرت که تا اینجا واسم سالم نگهش داشتی ..... عزیزم کلی صدای قلبتو با موبایل ضبط کردم و حتما وقتی یه کم بزرگتر شدی واست می ذارم .....                     در آخر هم بهم گفتش که بچم پسره!!!!! ولی واسه اطمینان یه سونوگرافی هم برام نوشت...
16 فروردين 1389

اولین عیدی که با تو سال نو رو آغاز کردیم

امسال ساله ببره و یکی از بهترین عیدهایی که منو وبابات خواهیم داشت حتما می دونی چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خوب معلوم دیگه چون حالا ما دیگه یه خونواده سه نفره هستیم و تو رو در سال جدید کنار خودمون داریم هرچند که هنوز به دنیا نیومدی ولی احساس اینکه هستی و داری روز به روز بزرگتر میشی خودش به تمام دنیا می ارزه ...                        امسال بر خلاف هر سال عید که مسافرت می رفتیم هیجا قرار نیست بریم .یکی به خاطر حال بد من و یه دلیل دیگش اینه که روز قبل از عید یکی از فامیل های بابایی فوت شد. امسال سال تحویل ساعت نه و دو دقیقه شب بود و من هم م...
1 فروردين 1389

اشتیاق زیاد مامانی واسه تعیین جنسیت

سلام عزیز دل مامان                این روزا دیگه آخرای ساله و حسابی درگیرم و اشتراک اینترنتمونم تموم شده ببخشید اگه نمی تونم زود زود واست بنویسم اما این دلیل نمی شه که به یادت نباشم . هر لحظه تو توی خاطرمی و هر نفسی که می کشم خدا رو شکر می کنم که تو رو بهمومن هدیه داد فکر نمی کنم که هیچ هدیه ای بهتر و بالاتر از یه نی نی ناز و سالم باشه .بازم می گم خدارو شکر که تونستم حس قشنگ مادر شدنو تجربه کنم .                            &nb...
26 اسفند 1388

درس دوم

سلام به تو کوچولوی نازنینم که هنوز پیش خدایی و منتظر دعوت من و بابایی هستی  دلبندم این روزا خیلی دلم گرفته.دوست دارم با یکی حرف بزنم یه سری مشکلات پیش اومده که البته خدا رو شکر زیاد مربوط به من و بابات نمی شه ولی به کسایی مربوطه که اونا هم اندازه تو وبابایی واسم عزیزن. نمی دونم چرا بعضی وقتا یهو همه مشکلات می ریزه سر آدم.وقتی که واقعا آرامش  داری و احساس می کنی که خوشبختی و هیچی تو دنیا کم نداری یه دفعه همه چیز خراب می شه .آرامشت بهم می ریزه ترس همه وجودتو پر می کنه ترس از همه  چیز مخصوصا آینده................   عزیزم الان امن ترین و راحتترین جایی که می تونم بیام واسه یکی درددل کنم ...
29 آبان 1388

اولین دوست همسن وسال خودت

امروز خبردارشدم نینا حامله شده . خیلی خیلی خوشحال شدم .عزیزم فکر کنم تو  هم اولین دوست همسن وسال خودتو پیدا کردی . دوست دارم دیگه زیاد تفاوت  سنیتون با هم زیاد نشه پس دیگه تو هم تا آخر این ما قدم رنجه کن و تشریف بیار که  دیگه طاقت دوریتو ندارم. احتمالا نی نی اونا تیر به دنیا میاد .وای یعنی ممکنه تو هم اومده باشی تو دلم؟امروز بیبی چک استفاده کردم منفی بود ولی نمی دونم چرا هنوز امی دارم و همش فکر می کنم که تو اومدی.. ...
17 آبان 1388